درِ هر سکوتی
را که بگشایی ، یک عالمه حرف از آن بیرون می ریزد.
.
.
مرگ ، کشیدن دندان لقی است به نام زندگی
.
.
.
در “آی سی یو” ، عزرائیل به بیمار گفت : “آی سی یو
”.
.
.
چون خودش «کر» بود ، خیال می کرد که مردم «لال» هستند
.
.
.
حق نفس کشیدن را از ماهی سلب کردند تا زنده بماند
.
.
.
هر وقت از خودش خجالت می کشید با چشم بسته به آیینه نگاه
می کرد
.
.
.
ماهی های بد
اخلاق به «سگ ماهی» موسوم اند.
.
.
بی دست و پاترین موجود مار است ولی همه ازش میترسند
.
.
.
گرسنه دعا میکند نمازش غذا شود
.
.
.
تختخواب دونفره بعد از مدتی صاحب فرزندی به نام گهواره
شد
.
.
.
من او را به دل گرفتم ولی او از من به دل
!
.
.
گاهی اوقات گونه هایم پیست سرسره بازی اشکهایم می شود
.
.
.
وقتی هوس نقاشی به سرم می زند ، سیگار می کشم
.
.
.
چون مادرش لال بود به زبان پدری صحبت میکرد
.
.
.
«ناله» اگر «نا» نداشته باشد «له» میشود.
.
.
بازداشتگاه عکسها ، آلبوم است
.
.
.
شب ٬ صبح را از خواب بیدار
میکند !
.
.
پدربزرگ وقتی بزرگ نبود ؛ پدر بود
.
.
.
هرچی فکر میکنم یادم نمیاد فردا چه اتفاقی افتاد
.
.
.
در نزاع بین اعداد منفی و مثبت ، صفر خود را بی طرف
اعلام نمود
.
.
.
ماهی خوشبخت است چون هیچکس اشکش را نمی بیند
.
.
.
وقتی دریای چشمهایش طوفانی میشد ، موج اشک بیرون می ریخت
.
.
.
صدای پای مسافر خسته ، از زبان کفشهایش شنیدنیست
.
.
.
به تعداد شکستهایم ، روزنه امید دارم
…
.
.
بعضی ها ، خودشان داد می زنند و بعضی قیافه هایشان
.
برنده یعنی
کسی که کمتر از بقیه می بازد !
.
.
تا ساعتم پیژامه نپوشد شب نمیخوابد
.
.
.
دلم هوای تازه میخواد ، همان طور که پشه های آن سوی
پنجره خون تازه
.
.
.
آرزو دارم که روزی با چشمان خودم فاصله بین دو چشمم را
ببینم
.
.
.
اگر ساکنین کره زمین طاس بودند ، ماه از دیدن این همه
ستاره لذت می برد
.