شیشه عمر ماهی
همان تنگ آبش است.
.
یک عمر منتظر تولد مرگم می مانم
.
.
آدم های با نمک ، حرف های شیرین می زنند
.
.
می خواست در مصرف راه صرفه جویی کند ، برگشت
!
.
همسرش اجازه نداد نامزد انتخابات شود
.
.
جاده در اولین پیچ ، رانده ناشی را دور میزند
.
.
قلبها در سراسر جهان به یک زبان تکلم می کنند
.
.
آنقدر خسیس بود که حتی وقتی مرد ، عمرش را به شما نداد
.
.
زندگی در جشن تولد مرگ شرکت نمی کند
.
.
نقاش فقیر
خجالت میکشید.
.
قلم زلزله نگار اندیشه است
.
.
شبها با ستارگان بیلیارد بازی می کنم
.
.
خودنویسم را از واژه ها پر میکنم
.
.
در ایام پیری سایه ام سفید می شود
.
.
ناف ، مهر استاندارد شکم
!!!
.
با دل درد شدید ، شروع به درد دل کرد
.
.
گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرنده محبوس است
.
.
سایه ام حوصله ندارد مرا دنبال کند
.
.
چشمم بیشتر از ماهی با آب سر و کار دارد
.
.
ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس
انداز کرده اند
.
.
سر همه پادشاهان کلاه گذاشته اند
.
.
دست انداز به سرعت اتوموبیل گیر می دهد
.
.
برای اینکه پشه ها کاملا نا امید نشوند ، دستم را از پشه
بند بیرون میگزارم
.
.
گذشت زمان خیلی نامرده ، اصلا گذشت نداره
!
.
فقیر یک حرف از غنی بیشتر دارد
.
.
وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد ، ماهی ها صلوات فرستادند
.
.
دستهایم حرفهای زیادی برای گفتن دارد
.
.
دلم تصمیم دارد در خیابان چشمانت راهپیمائی کند
.
.
آنقدر برایت کوتاه آمدم تا اینکه ناپدید شدم
.
.
وقتی عشق را در وجودش کشت ، قلبش لباس سیاه پوشید
.
.
از بس که روشنفکر بود از خاموشی برق ، هراسی نداشت
.
.
گاهی به مهمانی لب هایم ، گل لبخند می آید
.
.
تشنه اش بود ، رفت زندان کمی آب خنک بخورد
.
.
آسمان وقتی سرما می خورد با صدای بلند عطسه میکند و از
چشمهایش باران میبارد
.
.
گلدان ، باغچه سیار خانه است
.
.
کیف مدرسه بایگانی علم بچه هاست
.
.
خودکار تا مغزش تمام نشده ، سواد دارد
.
.
ساعتم وقتی میخوابد خُرخُر نمی کند
.
.
تلفن همیشه حرفهای پنهانی دو نفر را گوش میکند
.