عشق همان
خداست چون شریکی ندارد …
.
.
ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺠﻮﯾﯽ ، یک ﻟﺤﻈﻪ ﺍی ﻣﺠﻮﯾﺶ
ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺪﺍﻧﯽ ، یک ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﻣﺪﺍﻧﺶ
.
.
دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم !
وقتی محبت کردم و تنها شدم
وقتی دوست داشتم و تنها ماندم
دانستم باید تنها شد و تنها ماند تا “خـدا” را فهمید
…
.
.
وقتی احساس کردی گیر افتادی و دیگه هیچ راهی نیست که
خارج بشی ، اجازه بده خدا وارد بشه !!!
.
.
از او خواه که دارد و میخواهد که از او خواهی
از او مخواه که ندارد و میکاهد اگر بخواهی
.
.
خداوندا …
دقیق یادم نیست آخرین بار کی خود را پیدا کردم
…
اما خوب یادم هست هرگاه که گم شدم ، دستم در دست تو نبود
…
.
.
دنیای عجیبی شده است !!! برای دروغ هایمان خدا را قسم میخوریم و به حرف راست که میرسیم می شود جان تــو …
.
.
خدای من خدایی است که خانه اش کیلومترها دورتر است اما
کنار ما زندگی می کند …
.
.
خدایا پشت حصار خطاهایم بنویس “جوانی”
…
.
.
حیف که یادمان می رود بسیاری از آنچه امروز داریم همان
دعاهایی بود که فکر می کردیم خدا آنها را نمی شنود …
.
.
یک نفر پشت سرت هست
آماده است تا که کمی پای تو لغزش گیرد
…
و اگر قرار شود که بیفتی به روی زمین ، آنجاست که نگهت
خواهد داشت …
همیشه از سایه هم نزدیکتر به تو !
نور هم که قطع شود ، حضورش پر رنگتر خواهد شد
!
.
.
شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد اما درهای رحمت
خداوند همیشه به روی شما باز است …
و این قدر به فکر راه های دررو نباشید
…
خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست
!!!
خدا ، خدای آدم های خلافکار هم هست …
فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمیگذارد
…
او اندِ لطافت
اندِ بخشش
اندِ بیخیال شدن
اندِ چشم پوشی و رفاقت است …
.
.
هرگاه به بن بست رسیدم مطمئن بودم که پشت دیوار ، خدا
منتظر من است …
.
.
دو چیز را همیشه فراموش کن …
به کسی خوبی کردی ، کسی به تو بدی کرد
…
دو چیز را هیچوقت فراموش نکن : خدا را ، مرگ را
…
.
.
تو اگر دلگیری
لحظه ای چشم ببند
اندکی اشک بریز و بخوان نام مرا
به تو من نزدیکم
نام من یزدان است
لقبم ایزد پاک
تو مرا زمزمه کن …
خواهم آمد سویت
بی صدا یادم کن
یا که فریادم کن
که منم منتظر فریادت !
.
.
خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد
…
قوتم ده تا نانم را و حتی نامم را در پای ایمانم افکنم
!
.
.
خداوندا …
تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک ولی جالب اینجاست که تو به
این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام
!
.
.
تو را با آن همه عظمت چگونه اندازه کنم در دلی این چنین
کوچک ؟؟؟
پس هی این دل را تنگ نکن که همه اندازه ها به هم می ریزد
…
.
.
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود
…
تنها کسی ایست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد
…
با پای شکسته هم می توان سراغش رفت …
تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد
…
تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند
…
وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید …
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود
…
و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با
تنبیه کردن …
.
.
خدایا …
با تو که باشم تمام دورها نزدیکند و نا ممکن ها ممکن
…
.
.
قطاری سوی “خدا” میرفت ، همه مردم سوار شدند
…
به بهشت که رسیدن همه پیاده شدن و فراموش کردن که مقصد
“خـــــــــــدا” بود نه بهشت …