وقتی گریه
میکنی زیباتر میشوی …
اما بخند ، من به همان زیبا که “تر” نیست قانعم
!
.
.
می گویند دنیا دار مکافات است !
دنیا را بی خیال ، فعلا که دار و ندار ما تویی و ندیدنت
مکافات …
.
.
قوطی های رنگ را به دیوار می پاشم …
بیهوده است ، تصویر تو پاک شدنی نیست از روی دیوار نگاهم
!
.
.
اینجا صدای پا زیاد می شنوم اما هیچکدام تو نیستی
!!!
“دلم” خوش کرده خودش را به این فکر که شاید “پا برهنه”
بیایی !
.
.
کاش داشتنت به راحتی دوست داشتنت بود
…
.
.
رسم “خوب ها” همین است :
حرف آمدنشان شادت می کند و ماندنشان با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته دلتنگشان می شوی …
.
.
هی میخواهم گُمت کنم به عمد اما هی پیدایت میکنم اتفاقی
…
.
.
حوایی باش که
آدمت به هوای تو زندانی زمین شود !
.
.
خیالم را با خیال راحت ورق بزن …
اگر صفحه ای خالی از خود یافتی آنگاه جناق شکسته به نفع
تو … یادت مرا فراموش …
.
.
دوست داشتن یعنی :
این همه آغوش واسه تو بازه اما تو همونیو میخوای که بهت
پشت کرده …
.
.
نکند آینه قدر ثانیه هایی را که بی دغدغه به تماشای چشمهایش
مینشیند نداند ؟!؟!؟
.
.
مدتهاست دلم شروعی تازه میخواهد …
تو بیا و مرا دوباره آغاز کن !
.
.
گاهی به دلت شک کن …
عشق شاید یک شایعه باشد !!!
.
.
می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم
:
یکی بود ، یکی …
بی خیال …
خلاصه اش میشود : دوستت دارم
.
.
بوس بی دلیل ، کادو بی دلیل ، بغل بی دلیل ، اس ام اس بی
دلیل ، زنگ بی دلیل …
چیزهای خوب دلیل نمیخوان …
.
.
تنها یک عاشق میفهمد تفاوت میان آغوش نرم و آغوش اَمن را
…
.
.
وقتی یه آدم رو دنیای خودت میکنی ، کوچکترین اشتباه اون
آدم تمام دنیای تو رو داغون میکنه !
.
.
چه ناگهانی نگاهت را به نگاهم تعارف کردی
!
و ناگهان عاشقت شدم …
.
.
نمی دانم آلزایمر بودی یا عشق !
از روزی که مبتلایت شدم ، خود را از یاد بردم
…
.
.
نمیدانم چرا هیچ معلمی به ما نگفت که برای “شما” شدنِ
“ما” ، “شـ” لازم نیست ، “تو” لازم است !!!
.
.
آغوش قلبها را نزدیک می کند وقتی دردی نشسته باشد روی
قفسه سینه و آرام هم نمی گیرد …
آغوش هایمان را ذخیره نکنیم ؛ آغوش را باید خرج کرد
!
باید دوست داشتن را بین بازوان احساس گرفت
!
.
.
قبل از اینکه عاشقم شوی مرا خوب خوب نگاه کن ، مبادا
چیزی از قلم بیفتد که بعدها به چشمت بیاید !
.
.
دیوانگی های دلم را به دل نگیر !
دست خودش نیست ، طفلک باور کرده بود دروغ دوست داشتنت را
…
.
.
یکدیگر را گم کرده ایم تا یکی دیگر را پیدا کنیم ، به
همین سادگی …
سیروس جمالی
.
.
دستهایم این روزها بوی حافظ میدهند …
فال که میزنم کنعانم بدجور یوسفش را میخواهد
!
.
.
“من” به “تو” بستگی دارم …
حال من را از خودت بپرس !
.
.
کوه نیستی اما صدایت که می زنم ، شعر و شور و عشق به من
باز می گردد …
.
.
حرفهای زیادی بلد نیستم …
من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت که
حرفهایم را دزدید …
از عشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم کودکانه تر از آنچه
فکر کنی !
.
.
بعضی سردردها نه با چای خوب میشه نه با خواب و نه با قرص
!
بعضی سردردها فقظ با دیدن یه نفر خوب میشه
!!!
.
.
اگر نمی رفتی نمی دانستم که دوستت دارم
…