نگاه میکند و
نگاهش میکنم …
آه میکشد و آه میکشم …
میخندد و میخندم …
میگرید و میمیرم …
.
.
احتیاجی به تسبیح نیست …
دستانت را که به من بدهی ، با انگشتانت ذکر دوست داشتن
سر میدهم … !
.
.
شرط عشق آن است که دلت آغوش بخواهد نه جسمت
…
.
.
می خواهم یک دنیا بنویسم !
می نویسم : “تو”
.
.
دست های تو بوی آرزوهایم را میدهد …
.
.
آدم باید یکیو داشته باشه که وقتی نگاش میکنه دلش یه
جوری بشه …
.
.
معلم ورقه ها را داد ؛ همه مرا مسخره کردند اما باور کن
درست نوشته بودم …
گفته بود جای خالی را با کلمه مناسب پر کنید و من همه را
نوشتم “تـــــــو”
مگر نه اینکه این جای خالی ها را فقط تو پر میکنی ؟؟؟
.
.
همیشه از هرچیزی ترسیدیم سرمان آمد …
بیا این بار از با هم بودن بترسیم …
.
.
وقتی با تو قرار دارم ، قرار ندارم …
.
.
عشق یعنی
وقتی یکیمون مریض میشه ، اون یکیم ازش بگیره !
.
.
خیابان شعر بلندیست وقتی من با قدم های تو قدم
میزنم !
.
.
هیچ چیز جای خود نیست !!!
زندگی ، آدم ها ، قلب ها
یا یکی بی دل است یا دو دل …
یکی هم اینجا بی تو ، دل توی دلش نیست
…
.
.
نمی دانم کجای بازی ما اشتباه بود که تو دیگر همبازی من
نیستی ؟
و من هنوز گرگم به هوای تو …
.
.
شاید تو سکوت میان کلامم باشی …
دیده نمیشوی اما من تو را احساس می کنم
…
.
.
نمی دانم می دانی یا نه … ؟
لحظه ی تولد من به همان ثانیه ای برمی گردد که تو برای
اولین بار به من گفتی دوستت دارم …
.
.
نشان می گذارم دفتر مشقت را تا بدانی هنوز مرورت میکنم
…
.
.
من مثل بادکنکی به دست کودکی ، هرجا می روی با یک
نخ به تو وصلم …
نخ را قطع کنی ، میروم پیش خدا …
.
.
آنقدر دوستت دارم که هرچه بخواهی همان را بخواهم
…
اگر بروی شادم اگر بمانی شادتر !
تو را شاد تر می خواهم ، با من یا بی من
!
بی من اما شادتر اگر باش کمی – فقط کمی – ناشادم
…
و این همان عشق است ، عشق همین تفاوت است
!
همین تفاوت که به مویی بسته است و چه بهتر که به موی تو
بسته باشد …
.
.
هرکسی می تواند دل کس دیگری را بشکند
!
اما …
این دل بدست آوردن است که کار هر کسی نیست
… !!!
.
.
روزگاری که به هم نزدیکیم چه بهایی دارد ؟؟؟
کاش می دانستم ، حس دلتنگیه هر روز غروب چه دلیلی دارد
…
.
.
آنکس که در را محکم می کوبد یقینا آشناست
…
آنکس که در را آهسته می کوبد ، قصد آشنایی دارد
…
اما آنکس که پشت در نشسته ، از همه عاشق تر است
…
.
.
تو که با آمدنت هیچ چیز برایم نیاوردی
نه آرامش ، نه امید به آینده
نه …
پس چطور با رفتنت تمام اینها را بردی ؟
.
.
گاهی به خاطرش ماندن را تحمل کن …
رفتن از دست “همـه” برمی آید !
.
.
من ایما و اشاره نمی دانم …
باید تمام قد روبرویم بایستی و بگویی دوستت دارم
!
.
.
عشق ورزیدن یعنی رنج کشیدن و عشق نورزیدن نیز یعنی رنج
کشیدن …
.
.
یک روز بی هوا بیا !
اینجا همه هوای بودن توست …
.
.
دلم یه چیزی میخواد …
یه چیز شیرین
یه چیز شبیه با هم بودن !
.
.
چه لذتی بالاتر از اینکه اسمت قسـم راست یک نفر باشد
…
.
.
برای همه خوب باش
اونکه فهمید همیشه کنارته و بیادت …
اونکه نفهمید یه روز میفهمه که دیره و فقط دلش برای
خوبیات تنگ میشه …
.
.
یک عمر با نگاهم گفتم دوستت دارم اما گوش نمیکردند
چشمانت …
.
.
دختر ۵ سالهای از برادرش پرسید : معنی عشق چیست ؟
برادرش جواب داد : عشق یعنی تو هر روز شکلات من رو
از کوله پشتی مدرسه ام بر میداری و من هر روز باز هم شکلاتم رو همان جا میگذارم
…
.
.
همیشه اولین کسی که در لحظه ی باز کردن چشم بعد از خوابی
طولانی به ذهنتون خطور می کنه :
یا دلیل خوشبختی شماست یا درد و رنج شما
…
.
.
شاید دست ها قوی تر باشند … ولی همیشه لب ها حرف اول را
میزنند برای ابراز احساسات …
.
.
گذشتم از گذشته ام …
از تمام خاطرات تلخ و شیرینش
از همه چیز گذشتم …
اما از تو نخواهم گذشت … تویی که در گذشته ام گم شدی …
تویی که حال مرا ساختی و تویی که آینده ام را می سازی …
از تو نخواهم گذشت !.!.!
.
.
حس اسارت ؛ در اسارت دستهای توست …
دلم حبس ابد میخواهد !
.
.
هرکس جای من بود می برید !
اما من هنوز می دوزم …
تو را به خودم ، خودم را به امید !
.
.
غرورت را زیر پا بگذار … تا من برایت دنیا را زیر پا
بگذارم …
.
.
خنده هایت تعادل هر دلی را بر هم می زند ، اما تو بخند …
همین مرا کافی است !
.
.
بعضیها دور عشق را خط می کشند
و بعضی روی آن را
بعضیها به پای هم پیر میشوند
و بعضی ها به دست هم …
و بعضیها با هم جورند ولی جفت نیستند
!!!
سهراب گل هاشم