دل نوشته و جمله باکلاس عاشقانه شهریور 91

دلم فیلم بلنــــــــد می خواهد … یک واقعیت عاشقانه … پر از سکانس های با تو بودن و یک دکمه ی تکرار …
.
. کافیست رُخت را برگردانی استاد بزرگ شطرنج هم که باشم ، مات خواهم شد …
.
. یک عمر با نگاهم گفتم دوسـتـت دارم اما گوش نمی کردند چـشـمـهـایـت !!!
.
. نه طبق مُد دوستت دارم ، نه به حکم سنت ! همه چیز بنا بر فطرت است …
“خوب”ها دوست داشتنی اند خوب من …
.

. دو رکعت خواب به نیت دیدن تو حوالی آن رویای ناتمام … منتظرت هستم …
.
. مادرم می گفت : دوستانت را ببین ، همه به جایی رسیده اند … نمیدانست ، منتظر نشسته ام تا به تو برسم … !!!
.
. باید اعتراف کنم که من نیز گاه گاه به آسمــــان نگاه میکنم … دزدانه ؛ در چشم ستارگان … نه به تمامیشان ؛ تنها به آن ها که شبیه ترند به چشمـــان تو …

.
.

آنقدر برای تو بوده ام که دیگر من ؛ برایم غریبه است …
.
.
عشق یعنی یه دعوای مفصل کنی و گوشی رو بذاری رو سایلنت و بری زیر پتو …
ولی هر چند دقیقه یه بار گوشه پتو رو بزنی کنار ببینی نوری از گوشی افتاده رو سقف یا نه… !!!
.
.
محبت را باید از دیونه ای آموخت که با لبخند برای مسافرای قطار دست تکان میدهد …
.
.
ﻟﺒﺨﻨﺪم …
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺘﯽ !
.
.
قدر پاهایت را بدان …
من به پای تو ، چه شب و روز‌ها که نسوختم …
.
.
ماه رمضان رفت ، حالا با خیال راحت می توانی قسم بخوری که دوستم داری !
.
.
هوا دو نفره است و نیستی …
من هی کوچه ها را بالا و پایین می کنم برای دهن کجی به هواااا …
.
.
دلم !
گرمای بودنت را می خواهد نه سرمای خیالت …
.
.
با یاد تو زندگی کردن چه کم خرج است !!!
نه خواب میخواهد نه خوراک …
.
.
یه قانون مهم هست که میگه :
همیـــــــــشه اونی که تو خیالته بی خیالته !
.
.
خوش به حالت آدم ، خودت بودی و حوایت . . .
اگرنه حوای تو هم . . . هــوایی میشد !
و خوش به حالت حوا !
تنها حوای زمین تو بودی وگرنه آدم هوای حواهایی دیگر داشت !!!
.
.
مثل آسمان می مانی ؛ دوستت دارم اما نمیتوانم داشته باشمت …
.
.
چقدر خوشحال بود شیطان ؛ وقتی سیب را چیدم …
گمان می کرد فریب داده است مرا …
نمی دانست تو پرسیده بودی :
“مرا بیشتر دوست داری یا ماندن در بهشت را ؟”
.
.
به آغوشم این روزها ، یک “تو” بدهکارم !
برگرد ، از بدهکار بودن بیزارم …
.
.
تو که نباشی …
میان سر به راهی و رو به راهی …
هیچ کدام نیستم … آواره ام !
.
.
راستش را بگو !!!
وقتی دستم را گرفتی ، کدام خط دستم را  دستکاری کردی که سرنوشتم از سر نوشته شد ؟
.
.
شیرینم …
تیشه را برداشته ام ؛ تو فقط بگو کدام ریشه ام ؟
.
.
بگذار همه ی زندگی ام گره ی کور بخورد …
دستهای “تــــــــــو” که باشد ملالی نیست …
با نگاه “تـــــــــــو” گره از همه چیز باز میشود حتی از دل گره خورده من … !
.
.
هرچیزی زمانی دارد … نفس هم که باشی ؛ دیر بیایی ، رفته ام !
.
.
آرامش یعنی :
هر وقت قهر کردی ؛ مطمئن باشی که تا آشتی کنی هیچ کسی جاتو نمی گیره …
.
.
دیگر به دنبال همراه “اول” نیستم ! این روزها اول راه ، همه همراهند …
این روزها ، باید به دنبال همراه “آخر” گشت …
.
.
گاهی کسی رو دوست داری ، نمی فهمد
گاهی کسی تو را دوست دارد ، نمی فهمی
گاهی هردو هم را دوست دارید ولی نمی فهمـــــــــــند …
.
.
کاش داشتنت به راحتی دوست داشتنت بود …
.
.
ته دیگ “عشق اول” را هر چقدر که بسابی
چه با اسکاج دوست داشتن های بعدی
چه با سیم ظرفشویی عاشق شدن های بعدی
از دلت پاک نمی شود …
حالا تو هی بساب و از صدای ناهنجارش سردرد بگیر …
.
.
تلخترین حرف : دوستت دارم ، اما …
شیرین ترین حرف : اما دوستت دارم !
به همین راحتی جابه جایی کلمات زندگی را دگرگون میکند …
.
.
پابرهنه تا کجا دویده ای که این همه گل شکفته است ؟
.
.
من تو را هنوز مثل تمام شدن مشق شبم دوست دارم …
.
.
هیچوقت آرزوی “افتادن” چیزی را نداشته ام …
حالا برای اولین بار میخواهم : “لطفا بیفت” …
ای زیباترین اتفاق زندگی من !
.
.
فراموش نمی شوند آنان که رابطه ی بین مغز و دلمان را قطع کردند …
.
.
یک حرف
یک زمستان
آدم را گرم نگه می دارد …
و بعضی اوقات هم
یک حرف
یک عمر
آدم را سرد می کند !
حرف ها چه کارها که نمی کنند !!!
.
.
این شعرها بروند به جهنم …
من فقط دیوانه ی آن لحظه ام که قلبت زیر سرم دست و پا میزند …
.
.
میدونی وقتی وسط درگیری های ذهنیت حس میکنی به آخر خط رسیدی ، چی میچسبه ؟
یه فنجون صداقت داغ !!!
اونم از لبهای کسی که اعتراف میکنه هر جوری باشی عاشقته